علائمی که ما آنها را به “نحسی” تعبیر میکنیم
این احساس معمولا با مجموعهای از افکار و شرایط همراه است:
-
تکرار مشکلات مشابه: احساس میکنید یک نوع مشکل خاص مثلا در زمینه مالی یا روابط—بارها و بارها برای شما تکرار میشود.
-
احساس بیکنترلی: باور دارید که هیچ کنترلی بر رویدادهای زندگی خود ندارید و هر تلاشی بینتیجه است.
-
تمرکز بر نقاط منفی: ذهن شما تنها بر روی اتفاقات ناخوشایند متمرکز می شود و رویدادهای مثبت و کوچک را نادیده میگیرد.
-
خودسرزنشگری شدید: به طور مداوم خود را به خاطر شرایط سرزنش می کنید و احساس میکنید لیاقت خوبیها را ندارید.
-
انتظار شکست: حتی قبل از شروع یک کار جدید، مطمئن هستید که محکوم به شکست است.
ریشههای واقعی این احساس (به جای پرداختن به خرافات)
این احساس ریشه در واقعیتهای روانشناختی و عینی دارد، نه در فال بد یا شکستن آینه:
-
سوگیری تأییدی: مغز انسان تمایل دارد اطلاعاتی را که باورهایش را تأیید میکنند، جستجو و به خاطر بسپارد. اگر باور داشته باشید “عمری نحس دارید”، تنها اتفاقات بد را میبینید و رویدادهای خوب را فراموش میکنید.
-
سرنوشتسازی خودخواسته: گاهی اوقات ناخودآگاه به گونهای رفتار میکنیم که نتیجه منفی را رقم بزنیم. مثلاً به دلیل ترس از شکست، اصلاً تلاش نمیکنیم و سپس نتیجه منفی را تأیید “نحسی” خود میدانیم.
-
دورههای طبیعی فراز و نشیب: زندگی مجموعهای از چرخههاست. هر انسانی دورههای سخت و پرچالش را تجربه میکند. این بخشی از ذات زندگی است، نه نشانه شومی.
-
الگوهای فکری منفی: عادت به بدبینی و منفیبافی میتواند تمام تجربیات زندگی را تحت تأثیر قرار دهد.
راهکارهای عملی برای تغییر این روایت ذهنی
خبر امیدوارکننده این است که شما میتوانید این چرخه را بشکنید و روایت جدیدی برای زندگی خود بنویسید.
۱. بازنویسی روایت ذهنی:
به جای گفتن “من آدم بدشانسی هستم”، از این جملات استفاده کردن کنید:
* “این یک دوره چالشی است و من در حال یادگیری هستم.”
* “من از این شرایط درس میگیرم تا در آینده قویتر شوم.”
* “همه چیز که بد پیش نرفت؛ [یک اتفاق خوب کوچک را نام ببرید].”
۲. تمرین شکرگزاری روزانه:
هر شب قبل از خواب، سه مورد—هرچند کوچک—را که بابت آنها سپاسگزار هستید، در دفتری یادداشت کنید. این کار مغز شما را مجبور میکند تا به دنبال جنبههای مثبت بگردد.
۳. تقسیم مسائل بزرگ به بخشهای کوچک:
احساس درماندگی اغلب از مواجهه با یک مشکل بزرگ ناشی میشود. یک مشکل بزرگ را به قدمهای بسیار کوچک و قابل مدیریت تقسیم کنید و تنها روی قدم اول تمرکز کنید.
۴. تغییر محیط و ایجاد حرکت:
گاهی یک تغییر فیزیکی کوچک میتواند به تغییر ذهنی بزرگی منجر شود. پیادهروی کنید، فضای کار یا منزل خود را مرتب کنید، یا یک مسیر جدید را برای رفتوآمد امتحان کنید. این کار احساس “گیرکردن” را از بین میبرد.
۵. کمک گرفتن از دیگران:
با یک دوست قابل اعتماد، عضو خانواده یا یک مشاور حرفهای صحبت کنید. بیان کردن احساسات و دریافت دیدگاه جدید میتواند بسیار قدرتمند باشد.
نگاه دینی و عرفانی: توکل و امید
در آموزههای اسلامی، هرگونه “تشاؤم” (بدیمنی) نهی شده است. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «الطِّیَرَةُ شِرْکٌ» (بدشگونی گرفتن شرک است). نگاه درست دینی، مبتنی بر توکل به خداست؛ یعنی انسان پس از انجام تمام تلاش و به کار بستن تدبیرهای عقلانی، نتیجه کار را به خداوند میسپارد و باور دارد که خیر و مصلحت او در دست پروردگار است. دعا و نیایش، منبع قدرتمندی برای آرامش و یافتن نیروی دوباره در این دورههاست.
سخن پایانی: شما قربانی تقدیر نیستید
احساس “نحسی” یک توهم قدرتمند اما قابل شکست است. این احساس، برچسبی است که ذهن خسته ما بر یک دوره سخت زندگی میزند. با تغییر نگرش، تمرکز بر اقدامات کوچک و مثبت، و تقویت روحیه شکرگزاری، میتوانید ابرهای تیره را کنار زده و دوباره نور خورشید را ببینید. به یاد داشته باشید که مشکلات، بخشی از مسیر رشد هستند و شما توانایی آن را دارید که از این چالشها قویتر و داناتر بیرون بیایید.



